آیات غزل

محمدرضا خانی

آیات غزل

او کیست؟
تفسیر ها را کنار بگذارید
حدیث دل متقن است
حقیقت روح
بهشت بی کران
و نعیم همان انا اعطینا است
او ریحان است
.
ریحانة النبی



محمدرضا خانی
شاعرم از تبار بارانم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سبک بالان

 

نمی دانیم ونمی توانیم که بدانیم وبفمیم شهید را

صد دفتر صد برگ پر از شعر سپید است

در شان شما یک غزل ناب ندارم

"فائضه خانی"

اما این را خوب می دانم:

{کربلا در کنار حق ایستادن است

وقتی "همه" آن را تنها می گذارند...}

"فائضه خانی"

شاید بد نباشد گوش دل را به ابیاتی از شعر سبک بالان بسپاریم:

سبک بالان خرا میدند ورفتند                  مرا بیچاره نامیدند و رفتند

سواران لحظه ای تمکین نکردند              ترحم بر من مسکین نکردند

سواران از سر نعشم گذشتند                فغان ها کردند اما بر نگشتند

اسیر وزخمی بی دست وپا من            رفیقان این چه سودا بود با من

  اگر دیر آمدم مجروح بودم                    اسیر قبض وبست روح بودم

 

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

      http://www.islamupload.ir/user_uploads/iuaynmimd860/imamnaghiwordpresscom.jpg

بنام آنکه هدایت کننده است...

السلام علیک یا علی النقی...

همین جا برد یادم را به جایی..

بیا یابن الحسن آقا کجایی؟

روم در خانه ای غوغا کنم باز

از آنجا قصه ای می گردد آغاز

از صفین و" تزویر "پر معنیش

زقرآن محکم ولی بی معنیش

زآنجا که خنجرِآغشته به "سم"

ز آنجا که" فرقی" تشنه زغم

بگفتا دلم تنگ "زهرا" شده...

خنجری که "فرقم "بدان تا شده

مرا از  "درد هجران" رهایی دهد

به دردم نمک هم صفایی دهد...

  گشته از آن دوران هزارن ثانیه

شاید که باشد وقت اوج قافیه

هنوزم که هنوز است همان است

"علی "عالی ترین مرد جهان است

در آن دوران "علی" اسمش "علی" شد

در این دوران "علی" اسمش  "نقی" شد

تو ای جانور که مرتد شدی

چنان مرده و خط ممتد شدی

تو ای آنکه حرام زاده ای

اگر هم درون نجف،زاده ای

اگرهم "قاری" قرآن شدی

بدان ملجم دوران شدی

اگر هم که "خنجر" به" سر "برده ای

ز" قرآن ناطق "ضرر خورده ای

کنون لعنت اولیا بر تو باد

تمام عذاب خدا بر تو باد

فریدون بار دیگر خدایی..

بگو یابن الحسن آقا کجایی...؟

(محمد رضا.خ)

"فریدون

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

این الرجبییون؟

ماه رجب نزدیک است...


باید فکری به حال خود کنم....


برای شروع به آقایم  عرضه می دارم...


یا ابانا استغفرلناذنوبنا

 

انّا کنا خاطئین... 

یوسف97

      


  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰
بگذار این گونه شروع کنم...

                             بسم رب المهدی

چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان 

  دل از انتظار خونین دهن از امید خندان

سلام خدا بر آن عارف بزرگی که قدرش را ندانستیم...

العبد....

ظهور بسیار نزدیک است....

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

بدون شرح

مــــــــــــــــــادر............

استاد ایرج میرزا...

گویند مرا چو زاد مادر...                 پستان به دهان گرفتن آموخت 




شب ها بر ِ گاهواری من...            بیدار نشست و خفتن آموخت



دستم بگرفت و پا به پا برد...             تا شیوه ی راه رفتن آموخت



یک حرف و دو حرف بر زبانم ...         الفاظ نهاد و گفتن آموخت



لبخند نهاد بر لب من...                   بر غنچه ی گل شکفتن آموخت



پس هستی من ز هستی اوست ...            تا هستم وهست دارمش دوست

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰
اگرچه دیرمینویسم ولی...

سلام آقا ،سال هاست که گفتند وگفتن وخواهند گفت....

زیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــب

اما امروز طلب فرجت را از کسی می خواهم

که قلبش صبور است

لسانش شکور است

اورا میشناسی عمه ات

زینبِ زهرایِ بتول است

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

دیگر فردا...

نمی دانم فردا جمعه است یا بی شما ....

فردابا خود شعر دوباره صبح ظهور نه غروب شد نیامدی را مرور میکنم.. فردا...                                   

درواقع داشتم تمرین منطق مظفرمیکردم تمرین استدلال شکل اول

با خود میگویم قرآن گفته است :

جن وانس آفریده نشده اند مگر برای عبادت...

پیامبر (ص)میگوید:برترین عبادت انتظار فرج است

:.نتیجه»انسان برای انتظار فرج آفریده شده...                                     چه استدلال خوبی بودمظفرجان...

اما میدانی ماکه برای انتظارفرج آفریده شدیم

تنها کاری که نمی کنیم همین انتظار فرج است

...نمیدانم چقدرتانیمه خردادمانده.....

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

این روزها در بهار هستم ...اما

ای کاش شبی ظهور می کرد          

               بهار ازکوچه دل عبورمی کردبهار

من زردترین قصه عشقم ای کاش     

              یک لحظه مرا مرور می کرد بهار

خوب عادت کرده ایم این عید آن عید این بهار آن بهار این روز آن روز این سکه آن سکه

این سایت آن سایت....     .   چه خوب بود می آمدی .

میدیدی فیلمهایمان،گوشهایمان،سایتهایمان،کارهایمان...پراست از بی شمایی

حتی عبادتمان...

رفتم به در خدای خود توبه کنم

از هر گنه و خطای خود توبه کنم

تحقیق گناه می نمودم دیدم

باید ز ثواب های خود توبه کنم

داشتم با خود فکر میکرد یادش بخیرآنروز که

برای آمدنت دعا کردم!

از آنروز، روزهاست درگیر بی شماییم؟


  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

حالا...

...وحالا خوب میدانم که در راه مانده ام

خدایا ما که در راه مانده ایم ودستمان به آسمان نمی رسد

ولی تو که دستت به زمین میرسد مارا بالا ببر...

                          خبرگزاری فارس: تصاویر اختصاصی از شهید مصطفی احمدی روشن

ما را به باور این پرندگان نزدیک کن ..

ای دریای رحمت دریابم...مسیر طولانی. عزممان جزم نیست ...دلبرنیست

آیامی شود ماهم به مقام مصطفی برسیم

نمیدانم در باب مقام این لاله صفت ها چه گویم؟

صد دفتر صد برگ پر ازشعرسپید است

  در  شان  شما یک غزل ناب ندارم

 

 

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

آقاسلام

آقا سلام گرچه بلند است جایتان /

می خواهم از زمین بنویسم برایتان

یک نامه حاوی همه حرفهای راست /

یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست

یک نامه از بلندی انسان که پست شد /

 یک نامه از کسی که دچار شکست شد

این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است /

یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است

بعد از شما غبار به آیینه ها نشست /

شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست

پرپر شدند در دل طوفانی از بدی /

گلهای رو سپید همیشه محمدی

آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی /

انسان منهدم شده، قرآن زینتی

بیمارهای عشق خدا« بهتر»ی شدند /

جلباب هایمان کم کم روسری شدند

خورشید مرد و شام تباهی دراز شد /

بر روی دشمنان در این قلعه باز شد

در کسوت قدیمی آزادی زنان /

 دنیای ما اگرچه گرفتار آمدست

اما هنوز تشنه نام محمد است /

 در انتهای نامه خیسم سلام بر

نام بزرگوار و نجیب پیامبر

  • محمد رضا خانی