آیات غزل

محمدرضا خانی

آیات غزل

او کیست؟
تفسیر ها را کنار بگذارید
حدیث دل متقن است
حقیقت روح
بهشت بی کران
و نعیم همان انا اعطینا است
او ریحان است
.
ریحانة النبی



محمدرضا خانی
شاعرم از تبار بارانم

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیات غزل» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آیات غزل

 

ذکری به لب آوردی، حال همه طوفان شد

آیات غزل خواندی ،یک شهر مسلمان شد

 

در وصف رخ ماهت ای یار شبستانی

گفتم که غزل گویم ، انگارکه دیوان شد

.

چشمان پر از عشقت انقدر ابهت داشت

آن کس که نشد خیره ، دیدم که پشیمان شد

.

رفتی و ندیدی که این شهر پر از ارواح

هر لحظه نبودت را،هر لحظه چه بی جان شد

.

رفتی و ندیدی که این جا چو کویری خشک

در لحظه ی برگشتت ، مهمانی باران شد

.

وقتی که تو برگشتی این جا همه بشکفتند

یعنی که بهار آمد،یعنی که به سامان شد

 

تسبیح گرفتی و چشمان تو باریدند

آیات غزل خواندی یک شهر مسلمان شد

 

محمدرضا خانی .

  • محمد رضا خانی