انگار در
تلاطم امواج ثانیه
قلبی گرفته،منتظر انقلاب بود
گریه می بارید از چشمان او
گریه دُرّی از عَیاری ناب بود
تشنگی را می سرود هی در دلش
.......
انگار در
تلاطم امواج ثانیه
قلبی گرفته،منتظر انقلاب بود
گریه می بارید از چشمان او
گریه دُرّی از عَیاری ناب بود
تشنگی را می سرود هی در دلش
.......
سلام