آیات غزل

محمدرضا خانی

آیات غزل

او کیست؟
تفسیر ها را کنار بگذارید
حدیث دل متقن است
حقیقت روح
بهشت بی کران
و نعیم همان انا اعطینا است
او ریحان است
.
ریحانة النبی



محمدرضا خانی
شاعرم از تبار بارانم

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خورشید هفتم

موسی شدی که معجزه ای دست وپا کنی
راهی برای رد شدن قوم، وا کنی

زنجیر های زیر گلویت مزاحم اند

فرصت نمی دهند خودت را دعا کنی

در یک بدن بجای همه درد می کشی

می خواستی تمام خودت را فدا کنی

وقت اذان مغرب این تازیانه هاست

وقتش رسیده است که افطار وا کنی

مثل علی عروج نمازت امان نداد

فکری به حال فاصله ی ساق پا کنی

عیسی مسیح من به صلیبت کشیده‌اند

اینگونه بهتر است خدا را صدا کنی

حالا میان قحطی تابوت های شهر

باید به تخته های دری اکتفا کنی

علی اکبر لطیفیان

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

طفل رباب

انگار در تلاطم امواج ثانیه
قلبی گرفته،منتظر انقلاب بود

گریه می کرد صفا و مروه را
گریه دُرّی از عَیاری ناب بود

تشنگی را می سراید در دلش

حرمله یک دشمن نا باب بود

این بارتیر تقصیری نداشت 

و تیر قسمت طفل رباب بودشاعر:محمدرضا خانی

  

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰
دیشب  یکباره دلم تنگ امام رضا شد...

            

دو هفته بیش نمی گذرد از صبحدمی که در صحن آزادی به اتفاق دوستان نشسته بودیم

ومی خواندیم:

شنیدم سجیتُکُم الکرم امام رضا ...

شما رو رها کنم کجا برم امام رضا؟

 ... قربون کبوتران حرمت امام رضا ...

قربون این همه لطف و کرمت امام رضا ...

با یکدیگر قرار می گذاریم در در رواق عشق در جزیره خضرایی دل

آنجا کسی هست که دستمان را بگیرد و بال پروازمان دهد

 

دست هایم را بگیر بال پروازم بده

دوست دارم تا رفیق اوج پرواز تو باشم

                                       قیصرامین پور

 

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰
 
 
مردی جیره غذایی الاغ خود را نصف کرد
دید الاغ باز هم مثل گذشته کار می کند
باز هم نصف کرد
و الاغ باز هم کار کرد
مرد به طمع افتاد و جیره را قطع کرد
الاغ سرش را پایین انداخت
و
بعد از دو روز مرد
                                         حکایتی از کتاب یارانه ها وملت نجیب ایران
 

                   

                  دوستی می گفت هرچه میشود شما یک جوری ربطش میدهید

                 به امام زمان ...

                 ولی وقتی قیمت موز تا۴۸۰۰تومان میرسد وقیمت نان سنگک که

                    آبگوشت بی آن محال است میشود۶۰۰تومان نباید از روی

                                       عدل خواهی فریاد زد :

          

                                   متی نلقاک یا مهدی؟!
  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰
شاید امرو بدترین روز زندگی من بود دوامتحان در یک روز...

امتحان ابن عقیل درحوزه وامتحان زیست در دبیرستان شبانه

 با خود فکر می کردم خداکن امتحان ام را خوب بدهم و  نمره ام در درس ابن عقیل بیست شود...

 تا اینکه یکی از دوستان آمد وگفت:

خداکند نمره ات و نمره ام پیش امام زمان بیست شود...

یا اباصالح المهدی درک کن ما را که سرباز توایم ولی از تو تبعیت نمی کنیم ...

دلا غافل ز رحمانی چه حاصل

اسیر دست شیطانی چه حاصل

ما دراه مانده ایم می دانم قرار است کسی دستمان را بگیرد وجلو ببرد

هنوز می دانیم قرار است با بهار قرار داشته باشیم...

و ظهور نزدیک  است..

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

علما وامام زمان

.

آیت الله امجد:

زمین و زمان داد می کشند که ظهور نزدیک است

   

 علما نوکر امام زمان هستند و نباید به خاطر هوای نفس دیگران همه ارزشها را زیر پابگذارند /

ادعای فالوده خوری برخی با امام زمان را باور نکنید/کجای‌ ما اسلامی‌ است‌؟/

یک‌ عده‌ شیّاد در جامعه‌ افتاده‌اند و فرمول‌ دست‌شان‌است‌ و از غیب‌ هم‌ می‌گویند

 و اسرار بقیه‌ را فاش‌ می‌کنند

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

 شب جمعه  است

                        دلت تنگ یار نیست؟؟؟

در "راه مانده ای" ایراد ندارد خیلی

اما....

باید دلتنگ بود....  

دلت اهل راز نیست!!! 

 

 

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

یازینب

                                   سلام علی قلب زینب الصبور

                                              ولسان الشکور

 

یا حبیب الباکین

از زبان حضرت زینب(س)

 

دلی در خون نشسته دوست داری؟

بگو قلبی شکسته دوست داری؟

تورا ای عشق ! بی سر دوست دارم

مرا با دست بسته دوست داری؟

 

 

نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده

سر پیراهن تو جنگ بوده

ولی شرمنده زینب دیر فهمید

که انگشتر به دستت تنگ بوده

حمیدرضا برقعی

 

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

                           

علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است

شب شنفته ست مناجات علی
جوشش چشمه‌ی عشق ازلی

قلعه بانی که به قصر افلاک
 سر دهد ناله‌ی زندانیِ خاک

اشکباری که چو شمع بیدار
 می‌فشاند زر و می گرید زار

دردمندی که چو لب بگشاید
 در و دیوار به زنهار آید

کلماتی چو دُر آویزه‌ی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش

 فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت

ناشناسی که به تاریکی شب
 می‌برد شام یتیمان عرب

پادشاهی که به شب برقع پوش
می‌کشد بار گدایان بر دوش

تا نشد پردگی آن سر جلی
نشد افشا که علی بود علی

شاهبازی که به بال و پر راز
می‌کند در ابدیت پرواز

عشقبازی که هم آغوش خطر
 خُفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تاثیر
حلقه‌ی در شد از او دامنگیر

دست در دامن مولا زد در
 که علی بگذر و از ما مگذر

شال شه وا شد و دامن به گرو
زینب‌اش دست به دامان که مرو

شال می‌بست و ندایی مبهم
که کمربند شهادت محکم

پیشوایی که ز شوق دیدار
می‌کند قاتل خود را بیدار

ماه محراب عبودیت حق
سر به محراب عبادت منشق

می‌زند پس لب او کاسه‌ی شیر
می‌کند چشم اشارت به اسیر

چه اسیری که همان قاتل اوست
تو خدایی مگر ای دشمن دوست

شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

در جهانی همه شور و همه شر
ها عَلِیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر

  • محمد رضا خانی
  • ۰
  • ۰

خورشیدی و دیروز و امروزم

 بی تو برایم دیشب و امشب

دنیا بدهکارست تا دنیاست

به این دل بی آینه تنها

دیروزهای بی تو فرسودن

امروزهای بی تو بودن را


دیروزهای بی تو لب تشنه

امروزهای بی تو جان بر لب

خورشیدی و دیروز و امروزم

بی تو برایم دیشب و امشب


طومار تنهایی و غم هستند

هر شب به هم پیچیده ی دردند

این کوچه های بی تو سرگردان

تا صبح دنبال تو می گردند


دلخوش به ماهم در شب شبهه

دلخوش به ماهم در شب تردید

ماهت غریب افتاده در برکه

کی می رسد صبحی که برگردید؟

شعر از : جناب آقای مبین اردستانی(شاعر جبهه فرهنگی انقلاب)


 

  • محمد رضا خانی