آیات غزل

محمدرضا خانی

آیات غزل

او کیست؟
تفسیر ها را کنار بگذارید
حدیث دل متقن است
حقیقت روح
بهشت بی کران
و نعیم همان انا اعطینا است
او ریحان است
.
ریحانة النبی



محمدرضا خانی
شاعرم از تبار بارانم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

غزل 2

چشمان تو آوردگهِ جنگِ جهانیست

یک غمزه تو معدنِ اسرارِ نهانیست .

 

لمحِ بَصَرَت ، علت تغییر شب و روز

این حرکتِ وضعیِ زمین موجِ روانیست

.

با یک نگهت این دلِ من زیر و زبر شد

برگرد ، دلم ، منتظرِ خانه تکانیست

.

اینک بنگر بی نگه و منظرت ای دوست

نوروز ترین عید و بهارم چه خزانیست

.

با هر نگهت تیر بر این قلب نشاندی

چشم تو و ابروت ، عجب تیر و کمانیست .

.

من پیر شدم پای رخت، پای دو چشمت

یک گوشه چشمی ، که همان به ز جوانیست

.

محمدرضا خانی

نظرات (۱)

  • پریســآتیـــس (:
  • خیلی خوب بود (: آفرین بهتون 
    پاسخ:

    سپاس بانو

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی